۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

Cause I have done it all before

جور فروردین نگر چون برمیارد ناز و نرگس از زمین مرده، از گِل
خِلط یاد و آرزو چون می کند با مورمور ریشه ی لُس،
ریشه ی افسرده زیر نم نم نیسان.
زمستان گرم مان می داشت، قوت لایموت ساقه در آوند خشک نیمه جان و گوش تا گوش ِزمین برف فراموشی
و تابستان که غافلگیر می بارید روی ترکمن صحرا
چه رگباری، و ما در اوبه می ماندیم، دستاغوش.
و چون وا می گرفت و گوش تا گوش هوا خندان،
ساعتی گپ در کنار دشت ِگرگان، پای چای نیمه گس در استکان های کمر باریک،
تمام عیش عالم بود...
"یک کنارم سنبل آوردی همین یک سال پیش.
آشنا و دوست می گفتند: سنبل خانمم."
-         تا مگر روزی که بیگاهان، کنارت پر ترک، زلفت دو نم، از سنبلستان باز می گشتیم و من پاک از زبان رفته. نمی دیدم چه می بینم. نه می شد زنده ام خواندن، نه این که مرده ام؛ با ذهن خالی، مات نور و محو خاموشی – صمیم نور و آغوشی.
"تا افق، خالی ست دریا سوت و کور."
شهر مجازی
در مِهِ عنابی ِصبحی زمستانی.
روی پل ِخواجو روان جمعیتی بی همهمه:
باور نمی کردم اجل ناکار کرده ست اینهمه.
منفعل سر هرکسی در پیش داشت.
چشم هرکس پیش پای خویش داشت.
بر میامد از کسی گاهی
آه ِکوتاهی.
از سرازیری به سربالایی افتادند،
از چپای چارباغ آنگاه
تا خیابان نظر پویان؛
تا ساعت وانک
وارفته زد پنج،
زد هشت و نه بانگ،آخری کشدار،کشدار.
پس چشمم افتاد و یکی دیدم به چشمم آشنا، آن هم ببین(کار خدا را)کی، کجا،کِی!
فریاد کردم: شربت-اوغلی هِی!
آقا کجا، این جا کجا! یاد داری عهد ِکسرا سدّ دریای عدن کردیم با جنگ و جهاز و تیر و زنجیر و کمرسنگ از میان ِآن دوتا کوه؟
"آن هزه چیست؟ هزّه ی چی؟"
باد، زیر در.
"دیگر صدای چیست؟
دارد چه می کند این باد؟"
هیچ، هیچ.

(الیوت/الاهی)


https://www.youtube.com/watch?v=6DU6lDPs-AQ